پیامک های خنده دار و سرکاری
یا رب ز کرم جزای نیکی بفرست
ماشین و آپارتمان شیکی بفرست
من میل به تک خوری ندارم، لطفا”
از این دم بخت ها شریکی بفرست
**************************************
چشماتو نگاه کردم تمام آفرینش خدا رو توش دیدم
لوس نشو تو چشات خودمو دیدم !
**************************************
( د U سT د A ر M )
مدل جدیدش هست !
قبلیا خیلی تکراری شده بود !
**************************************
شعر جدید سعدی پس از حذف یارانه ها :
ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کارند
تا تو تانی لقمه نانی به کف آری و سریعا بخوریش!
**************************************
غضنفر تو جنگل داشته راه میرفته لاشه یه روباه رو میبینه رو زمین میگه :
وای خوب شد مرده و الا گولم میزد !
**************************************
به دلیل گرانی نان
بازی نون بیار کباب ببر
غیر قانونی اعلام شد!
**************************************
بازی قدیمی و پر طرفدار « نون بیار کباب ببر »
به دلیل تعارض با واقعیت موجود در جامعه و تخیلی بودن آن از جمع بازی ها حذف و بازی
« چندین سیخ کباب بیار تا بتونی لقمه نونی ببری » جایگزین آن شد !
**************************************
این یکی اس ام اس نیست ! :
روزی دو نفر در جنگل قدم می زدند
ناگهان شیری در مقابل آنها ظاهر شد
یکی از آنها سریع کفش ورزشی اش را از کوله پشتی بیرون آورد و پوشید
دیگری گفت بی جهت آماده نشو هیچ انسانی نمی تواند از شیر سریعتر بدود
مرد اول به دومی گفت : قرار نیست از شیر سریعتر بدوم
کافیست از تو سریعتر بدوم
و اینگونه شد که شاخه ای از مدیریت بنام مدیریت بحران شکل گرفت!
http://www.pelanhaa.ir
سایت دانلود فیلم ایرانی جدید,دانلود فسایت دانلود فیلم یلم جدید,دانلود آهنگ,دانلود سریال,دانلود فیلم سینمایی
اینم سایت دانلو کلیپ در سایت کلیپ آباد
در این مطلب کلیپ جدید و زیبای بازار بزرگ مبل امام علی مشکین دشت را آماده دانلود کرده ایم. این کلیپ تصویری را می توانید در ادامه مشاهده نمایید یا اینکه آن را با لینک مستقیم دانلود نمایید.
برای تماشای آنلاین و دانلود ویدیوی بازار بزرگ مبل امام علی مشکین دشت به ادامه مطلب ( ادامه خواندن ) بروید .
منتشرشده در کلیپ تبلیغاتی | برچسبشده &?[]?آتش سوزی بزرگ بازار مبل یافت آباد تهران?بازار بزرگ مبل امام علی مشکین دشت آپارات?بازار بزرگ کویتی های رضا?بزرگ فیلم ویکیپدیا دانشنامه آزاد?فروشگاه بزرگ بازار دانلود کلیپ?نمایشگاه فروشگاه بزرگ مبل شاهین آپارات?وسیع بازار ایران جدید آنلاین?کلیپ بزرگ بازار اطلس آراوان?کلیپ جالب بازار بزرگ تبریز دانلود کلیپ های جدید?کلیپ جدید بازار بزرگ تبریز کلیپ جدید?کلیپ کلیپ های باحال بازار بزرگ دوبی قسمت سوم | پاسخ دهید
یک مزرعه دار اهل دوون (devon) انگلستان با قرار دادن سیفی جات خود در قالب هایی به شکل قلب قرار داده تا بتواند محصولاتی فانتزی به دست آورد و عاشقان هم بتوانند هدایایی سالم تهیه کنند و به یکدیگر هدیه بدهند….
به گزارش ایران ناز، حالا این قلب های سبز و سرخ را می توانند قلب هایی که برای یکدیگر می تپند به هم هدیه بدهند!
علاوه بر این از این میوه ها و صیفی جات می توان در برخی غذاها و سالادها استفاده کرد.
این کشاورز، میوهها و سبزیجاتی مثل خیار، گوجه فرنگی، کدو تنبل، لیمو، ماندارین، پرتقال، بادنجان و کدو را در قالب هایی به شکل قلب و با اندازه های مختلف قرار داده است و می گوید بین یک هفته تا سه ماه صبر کرده تا قلب هایش به ثمر نشسته است.
هزار لایک برای کامنت ایرانی رونالدو! +عکس
حذف اثری دیگر از دفاع مقدس به قیمت 3 میلیون تومان
بیشک این اقدامات و سهلانگاری و سکوت در برابر معدوم کردن آثار به جا مانده از جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، به نوعی خیانت در امانت است، امانتی که نسلهای بعد برای آگاهی از روند مقاومت به آن نیاز دارند، به همین ساختمانهای ترکشخورده، سنگرها و تانکهای عراقی در خاک کشورمان.
بعد از گذشت 25 سال از دوران جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، حذف آثار دیگری از دفاع مقدس را شاهد هستیم؛ برداشتن تانک متجاوز عراقی در تنگه کوشک، واقع در شهر ایوان استان ایلام.
احمدی یکی از رزمندههای دفاع مقدس ایلام است که ضمن ابراز تأسف از این رویداد، اظهار میدارد: در حملات آخر رژیم بعث عراق در سال 1367 نیروهای صدامی علاوه بر مناطق جنوب، شهرهای قصرشیرین، سومار و ایوان استان ایلام را تصرف کردند؛ نیروهای مردمی و سپاه ایلام بسیج شدند و به منطقه «تنگه کوشک» رفتند؛ درگیری با نیروهای صدام صورت گرفت و در جریان این درگیری نیروهای بسیج شده توانستند، ورودی تنگه کوشک را به آتش بکشند و تانکهای عراقی را منهدم کنند.
وی ادامه میدهد: این حرکت به موقع موجب عقبنشینی دشمن شد؛ در بین تانکهای منهدم شده عراق تانکی بود که توسط شهید «سیروس دوبرا» با آرپیجی زده شد؛ این تانک از سال 1367 تا چند هفته گذشته در تنگه کوشک بود و یکی از اسناد تجاوز رژیم بعث عراق و نماد مقاومت مردم در این منطقه به شمار میرفت.
احمدی بیان میدارد: متأسفانه بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس ایلام این تانک را به قیمت 3 ـ 4 میلیون تومان به عنوان فلز قراضه فروخته است؛ بعد از پیگیریهای مستمر به ما گفتند که میخواهند برای ایجاد یادمان، تانک تر و تمیزتر در این نقطه قرار دهند.
وی میافزاید: این امر برای دلسوختگان دفاع مقدس و کسانی که دغدغهمند حفظ آثار هستند، خیلی گران و سخت تمام شده است. چرا نباید این آثار همان گونه که هست حفظ شود؟ ما برای آیندگان چه حرفی برای گفتن و چه ادعایی خواهیم داشت؟
این آثار هویت تاریخی ملت ایران است و باید حفظ شود نه اینکه به بهایی اندک فروخته شود...
من و بابام و اینترنت
من و بابام و اینترنت --- طنز |
شنبه
می گویم : استادمان گفته دانشجویی که پست الکترونیکی نداشته باشد دانشجو نیست.
می گوید : استادتان غلط کرده ؛ مگر ما دانشجو نبودیم ؟!
می گویم : پدر جان ! شما که تا سیکل بیشتر درس نخواندید ؛ در ثانی من دو ماه است که تمرین ننوشتم !
می گوید : اولا سیکل آن زمان معادل دکترای الان است ، دوما پس این دو ماه چه غلطی می کردی ؟!
می گویم : هیچ ! فقط استادمان تمرین ها را برای دانشجو ها می فرستد ، من هم که دانشجو نیستم !
*************************************************************
یک شنبه
پس از مدت ها جروبحث بالاخره پدر جان رضایت داده تا برای من کامپیوتر بخرد !
می گویم : گفتید روی دستگاه مودم هم نصب کنند؟!
می گوید : مودم دیگر چه جانوری است ؟!
می گویم : همان جانوری که پست الکترونیکی دارد !
می گوید : آها !!
*************************************************************
دوشنبه
برنامه شوک از تلویزیون پخش می شود ، در این برنامه دختر جوانی که عکس های مبتذلی از او در اینترنت منتشر شده در حال گریه کردن است و می گوید که من فقط یک پست الکترونیکی داشتم !
می گوید : می خواهی آبرویمان را ببری ؟!
می گویم : من بیجا کنم !
می گوید : پس برو این اینترنت را از توی اون دستگاه در بیار و بریزش توی جوب !
*************************************************************
سه شنبه
می گوید : نه نخیر ، از بس با این اینترنت گشتی بی ادب شدی !
می گویم : مگر چه کردم ؟!
می گوید : همین که به حرف من گوش نمی کنی یعنی بی تربیت شدی !
می گویم : بخدا این اینترنت آنقدر ها که شنیده اید بد نیست ، اصلا اجازه بدید بهتان نشان بدهم که من چه استفاده ای از آن می کنم.
می گوید : لازم نکرده !! من دست به این جانور نمی زنم ، نجس است !
*************************************************************
چهارشنبه
می گوید : وقتی به اینترنت دست میزنی دستهایت را بشور !
می گویم : چطور ؟!
می گوید : مگر نشنیده ای که آنفلوانزای خوکی آمده و به شدت هم ویروس است!
می گویم : به خدا این ویروس با آن ویروس فرق دارد ،
می گوید : ویروس ، ویروس است !
*************************************************************
پنج شنبه
می گوید : فیس بوک هم توی همین ذلیل مرده است ؟!
می گویم : بعله !
می گوید : مرگ !
*************************************************************
جمعه :
می گوید : اینترنت یک اغتشاشگر خارجی است که باید محاکمه شود شما هم غلط می کنی این جنایتکار را در خانه من پناه بدهی !
می گویم : شما این اطلاعات را از کجا می آورید ؟!
می گوید : ساکت باش دارم اخبار بیست و سی را گوش می دهم !
خجالت ممنوع شد!
خجالت کشیدن
اگر شما هم یکی از میلیونها نفری هستید که با خجالت و کمبود اعتماد به نفس روبرو هستند، تایید میکنید که این ویژگی رفتاری بر سطوح مختلف زندگی شما تاثیر میگذارد، بخصوص هنگامی که با دیگران تعامل برقرار میکنید.
خجالتی بودن و کمرویی یک عیب و اشکال نیست یک عارضه است از رخ دادهای قدیم که ایجاد یک حس سرخوردگی و بیانگیزگی شده و در فرد حالت یاس و خستگی روحی غالب گشته است که با تمرین و مخصوصا ورزش میتوان اعتماد به نفس خود را دوباره بالا برد ولی توجه باید داشت که باید برنامه داشت و از انجام کارهای هیجانی و غیر اصولی خودداری کرد تا به شکست نیانجامد و بدتر ایجاد حس منفی و افسردگی نماید.
اگر دوست دارید بر خجالتتان چیره شوید، گامهای زیر را دنبال کنید؛ فقط باید قول دهید که هنگام اجرای این راهکارها، با یکی دو شکست، میدان را خالی نکنید زیرا تسلط بر تکنیکهای ضدخجالت و کسب مهارتهای معاشرتی، مثل کسب سایر مهارتها، نیازمند پشتکار و تمرین مداوم است. به همین سادگی!
-تظاهر کنید که خجالتی نیستید. بعضی اوقات لازم است تظاهر کنید که احساس راحتی میکنید تا اینکه آهسته آهسته اعتماد به نفس خود را به دست آورید. اما این کار چگونه ممکن است؟ بهترین راه این است که به رستوران یا فروشگاهی بروید که با آن آشنا نیستید. چون افرادی که در آنجا هستند شما را نمیشناسند، میتوانید هر طوری که دوست دارید رفتار کنید. قبل از اینکه از خانه خارج شوید، از خودتان بپرسید که شخصیت جدید شما چگونه رفتار خواهد کرد. آسانترین راه چیست؟ وقتی به سوپرمارکت میروید برای چند لحظه با فروشنده ارتباط برقرار کنید، یک مکالمه کوتاه داشته باشید و حتی با او شوخی کنید.
-زبان بدنتان را تغییر دهید. (ظاهر افراد نشان دهنده بخشی از شخصیت آنهاست) اکثر خجالتیها سرشان را پایین میاندازند، به زمین نگاه میکنند، قوز میکنند و دستهایشان را در جیب قرار میدهند. سعی کنید زبان بدنتان را تغییر دهید. تماس چشمی برقرار کنید، هنگام راه رفتن به بالا نگاه کنید، به روشنی و با قاطعیت صحبت کنید، وقتی صحبت میکنید دستهایتان را حرکت دهید، وقتی با شما حرف میزنند سر تکان دهید و صاف بایستید. این کار به تمرین نیاز دارد بنابراین کار خود را با کسانی شروع کنید که آنها را میشناسید و با آنها احساس راحتی میکنید.
- نقش آفرینی کنید. نقش آفرینی، یک اسلحه مخفی است که حتی مطمئنترین و با اعتماد به نفسترین آدمهایی هم که شما سراغ دارید، از آن بهره میگیرند. شما دلتان میخواهد وقتی به یک جمع وارد میشوید، چگونه رفتار کنید؟ مطمئن؟ با لبخند باز؟ صمیمانه؟ خوش برخورد؟ و…؟ همهء اینها را میتوانید در خلوت خودتان و در مقابل آینه تمرین کنید. همهء ما آدمها کمی تا قسمتی بازیگریم. نقش آفرینی جلوی دوربین شاید کار آسانی نباشد؛ ولی نقش آفرینی در خلوت و در مقابل آینه را مطمئن هستم که کار آسانی است. تمرینهای مکرر این چنینی، ناخودآگاهتان را به همان سمتی میبرد که بیشتر تمرینش را میکنید و کم کم شما همانی خواهید شد که دلتان میخواهد.
-روی یک هنر متمرکز شوید و آن را خوب یاد بگیرید. نقاشی، خطاطی و هنرهای دیگر، اعتماد به نفستان را به وضوح افزایش خواهد داد.
-از دیگران یاد بگیرید. وقتی با کسی روبرو میشوید که برون گرا، اجتماعی و خوش سر و زبان است، به طرز رفتار، گفتار و حرکات بدنش توجه کنید. چهره او هنگام صحبت کردن چه حالاتی دارد؟ چگونه عقاید و تفکراتش را منتقل میکند؟ سعی کنید بعضی از این نکات را در زندگی خود پیاده کنید. لازم نیست کسی را الگوی خود قرار دهید یا از او تقلید کنید، ولی توجه به رفتار دیگران به شما کمک خواهد کرد تا روش خاص خود را پیدا کنید.
آنچه در بالا گفته شد به شما کمک میکند تا بر خجالت خود غلبه کنید و اعتماد به نفس بیشتری داشته باشید. فراموش نکنید که قرار نیست معجزه اتفاق بیفتد و همه چیز یک شبه درست شود، ولی اگر از اراده کافی برخوردار باشید و نکات بالا را هر روز اجرا کنید، کم کم خواهید دید که خجالتتان ناپدید شده است.
- شکستهایتان را تدبیر کنید. وقتی دارید برای کسب مهارتهای ضد خجالت تلاش میکنید، یادتان باشد که مثل هر تلاش دیگری، ممکن است شکستهایی هم در سر راهتان باشد. ولی قرار نیست شما از میدان فرار کنید. تا رسیدن به پیروزی نباید دست از تلاش بردارید. فراموش نکنید که نوابغ هم بارها و بارها در مسیر تلاشهایشان شکست خوردهاند؛ اما دست از کار نکشیدهاند.
این را هم یادتان باشد که شکست شما ممکن است ناشی از شرایط باشد، نه ناشی از اشتباه شما. مثلا ممکن است شما نتوانید در میان بحث دو نفر دیگر وارد شوید و آنها را همراهی کنید تنها به این علت که بحث آنها خصوصی بوده و یا ممکن است سر صحبت را با کسی باز کرده باشید که او در آن لحظه به گرفتاریها و مشکلات دیگر زندگیاش فکر میکرده و اصلا دل و دماغ صحبت کردن نداشته است و... به هر حال، سعی کنید از هر شکستتان، مثل نابغهها، درس تازهای بگیرید و آن درس تازه را در تمرینهای بعدی به کار ببندید.
-خوش بینی را تمرین کنید. بسیاری از خجالتیها نسبت به زندگی و سایر افراد نگاهی بدبینانه دارند. ممکن است کارتان را دوست داشته باشید ولی از برقراری ارتباط با دیگران خوشان نیاید. ممکن است نسبت به کسانی که از شما خوشحالتر یا موفق ترند دید بدی داشته باشید. مطمئنا آن ابر خاکستری بدبینی که با خود به هرکجا میبرید، به عزت نفستان صدمه خواهد زد. میگنا دات آی آر. پس دیدگاهها و تفکرات منفی را کنار بگذارید و خوش بین باشید. به زودی در مییابید که وقتی نسبت به دیگران و دنیای اطرافتان دید مثبت تری داشته باشید، اعتماد به نفستان بیشتر خواهد شد.
حرف آخر
انجام دادن تمرینهایی که از آنها حرف میزنیم، به عهدهء خودتان است، نه دیگران.
قرار نیست که یک شبه متحول شوید و ناگهان تبدیل بشوید به آدم بذله گو و پُرحرفی که مجلس آرایی میکند و… این حتی با تلاش شما هم به سرعت به دست نمیآید. آدمها ذاتشان با همدیگر فرق دارد. اما معاشرتی شدن، یک مهارت است که با تمرین به دست میآید. به مهارتهای ضد خجالت هم باید یکی یکی تسلط پیدا کنید. وقتی انرژیتان را در هر مقطع زمانی روی یک یا دو مهارت به خصوص میگذارید خیلی زودتر به نتیجه میرسید. مثلا پیش دستی در سلام گفتن را باید تمرین کرد. وقتی به آن تسلط پیدا کردید، شروع به صحبت با لبخند را تمرین کنید. ارتباط چشمی، دویدن به دنبال کمک به دیگران، کمک به سایر خجالتیهای جمع، تعریفهای به جا و … هم همین طور.
به دست آوردن یک مهارت ممکن است یک سال طول بکشد، در حالی که به دست آوردن یک مهارت دیگر، ممکن است فقط دو روز وقتتان را بگیرد. هر چه سختتر به دست بیاورید، سختتر از دست میدهید.
خیلی از بازیگران یا بازیگری را به عنوان شغل دوم پذیرفته اند و یا شغل دومی برای خود دست و پا کرده اند.
خیلی از بازیگران و ورزشکاران نیز به خاطر مشکلات اقتصادی که در حال حاضر کمر خیلی ها را خم کرده است برای اینکه بتوانند گلیم خود را از آب بیرون بکشند، یا بازیگری را به عنوان شغل دوم پذیرفته اند و یا شغل دومی برای خود دست و پا کرده اند.
«آنها آدم مشهور هستند، پس وضع مالی شان توپ است»، این جمله ای است که خیلی از مادر وقتی درباره یک هنرمند و با یک ورزشکار حرفی به میان می آید می گوییم اما جالب است بدانید خیلی از بازیگران و ورزشکاران نیز به خاطر مشکلات اقتصادی که در حال حاضر کمر خیلی ها را خم کرده است برای اینکه بتوانند گلیم خود را از آب بیرون بکشند، یا بازیگری را به عنوان شغل دومپذیرفته اند و یا شغل دومی برای خود دست و پا کرده اند.
مهدی فخیم زاده: استاد بازیگری
شاید نخستین چیزی که درباره شغل دوم آقای فخیم زاده به ذهنتان برسد این است که او در یک باشگاه ورزش های رزمی را تعلیم می دهد. اما اشتباه می کنید هر چند مهدی فخیم زاده در رشته های رزمی برای خودش استادی است اما باید بگویم که او همراه هما روستا، همسر استاد سمندریان، مدرس کلاس های آزادی بازیگری آموزشگاه استاد حمید سمندریان هستند.
جالب است سری هم بزنیم به شاگردان این اساتید: امیر جعفری، ریما رامین فر، یوسف تیموری، نگار فروزنده، محمدرضا فروتن و پارسا پیروزفر. این بازیگرانه که امروز جزو بهترین ها هستند از هنرجویان این کلاس ها بوده اند.
لاله اسکندری: زیباسازی
طرح ها و کاشیکاری وی در تقاطع بزرگراه شهید همت و ستاری را بسیاری از ما دیده ایم، خانم بازیگر مدت هاست درگیر کارهای هنری و صنایع دستی است. روزبه اسکندری، برادر لاله اسکندری و مدیرعامل شرکت اجرا کننده طرح هاست. نقاشی دیواری لاله اسکندری در دو فاز در بزرگراه شهید همت، تقاطع بزرگراه شهید ستاری دیده می شود.
خبرها حاکی از آن است که به تازگی او روی یک پروژه جالب دیگر در حیطه کاشیکاری کار خواهد کرد. البته کسانی که پیگیر کارهای این بازیگر جوان هستند می دانند که او عکاس بسیار ماهری هم هست و از کشورهای مختلفی عکاسی کرده است و بارها نمایشگاه عکس دایر کرده و کلی هم طرفدار در این زمینه دارد.
رضا عطاران عکاس است
«متخصص عکسبرداری و فیلمبرداری از مجالس در منوهای متفاوت»، این شعاری است که روی تابلو ورودی آتلیه آقای بازیگر نوشته شده است. رضا عطاران، بازیگر و کارگردان طنز مطرح و کاربلد ایرانی، یک آتلیه عکاسی با نام خانوادگی اش در شمال تهران دارد.
روناک یونسی: رستوران کیش
اخیرا روناک یونسی رستورانی در کیش افتتاح کرده است به نام «کوکوبانا» که یک رستوران ایتالیایی است و در مرکز تجاری واقع است. مدیریت رستوران با خانم بازیگر است. شریکش یکی از دوستانش است اما در تهران هنوز رستورانی افتتاح نکرده است و می گوید اگر قرار باشد این کار را انجام دهد، یک افتتاحیه بسیار خوب برگزار می کند و خبر بازگشایی آن را اعلام خواهد کرد چون می خواهد این افتتاحیه خیلی باشکوه و ویژه باشد.
همچنین او می گوید: رستورانم اصلا زنجیره ای نیست و هیچ ربطی به شعبه کیش و غذاهای ایتالیایی ندارد. با اینکه دوستانی که از تهران به کیش می روند خیلی از کوکوبانا راضی هستند اما در تهران قرار نیست همان غذاها و همان کار را داشته باشیم. من اکثر مواقع که سرکار نباشم، به کیش می روم و مدیریت رستوران را به عهده می گیریم چون به این کار علاقه زیادی دارم. بیشتر کار من تهران است ولی هر وقت بیکار می شوم، سریع به کیش می روم تا شخصا خودم روی همه چیز نظارت داشته باشم.
روناک یونسی می گوید حرفه اصلی اش بازیگری است اما روی درآمد این کار به عنوان شغل اصلی نمی توان حساب باز کرد بنابراین زمانی پیش می آید که کم کار می شود. او تاکید می کند که سال 90 کم کار بوده و درآمدی خوبی از پروژه های سینما و تلویزیون نداشته است دلیل این کم کاری را هم پیشنهاداتی می داند که داشته. او می گوید که پیشنهادها خیلی ضعیف بوده است و او اصلا با فیلمنامه ها ارتباط برقرار نمی کرده است.
سیاوش خیرابی از آتلیه تا رستوران
او سال ها در آتلیه همراه برادرش او رنگ کار عکاسی می کرد اما ناگهان پای سیاوش خیرابی به پروژه های سینمایی و تلویزیونی باز شد و چندی بعد هم خبر رسید که او یک رستوران شیک فست فودی دارد. او که خود از طرفداران غذا و آشپزی است می گوید همیشه دوست داشته که رستورانی داشته باشد و علاوه بر کار بازیگری، رستورانداری را هم تجربه کند.
رضا کیانیان نویسنده، مجسمه ساز و عکاس
مگر می شود رضا کیانیان را فقط در عرصه بازیگری دید. او از هنرش در بسیاری از رشته های هنری استفاده می کند، مجسمه می سازد و عکاسی می کند و روزها و شب ها می نشیند پای برگه های سفید و می نویسد. او چندین کتاب با نام خودش چاپ کرده است.
سید جواد هاشمی یک معلم است
سید جواد هاشمی سال هاست که به عنوان معلم، در یک کانون فرهنگی در غرب تهران فعالیت می کند.
شبنم قلی خانی: استاد دانشگاه
شبنم قلی خانی هم سال هاست که به جز بازی در مقابل دوربین، به دانشگاه می رود و به دانشجویانش تئاتر درس می دهد. او استاد دانشگاه آزاد است.
ایمان اشراقی: آقای دکتر
ایمان اشراقی را شاید خیلی ها به یاد داشته باشند، همان پسر جوان سریال «خط قرمز» که عشق معروف شدن داشت و می خواست به خارج از کشور برود و برای رسیدن به آرزویش، با دوستانش همراه شد تا از خانه فرار کند. این پسر جوان، درست در همان دوران که مشغول بازی در این سریال بود سخت درس می خواند و در نظر داشت دکتر شود، آن هم دکتر پوست و مو.
هنوز چند سال از سریال «خط قرمز» نگذشته است که او در مطب خودش که در شمال شهر است برای بیمارانش نسخه می پیچد. این روزها هم سرش خیلی شلوغ است تا آنجا که ما برای گپ و گفت با او مجبور شدیم به پدر آقای دکتر زنگ بزنیم و پدر ایمان هم گفت که سر فرزندش حسابی شلوغ است جالب است بدانید او چند کتاب روانه بازار کرده است و مؤلف هم هست.
مهتاب کرامتی و مزون داری
مهتاب کرامتی، بازیگر و سفیر حسن نیت یونیسف در ایران هم در عرصه طراحی و دوخت لباس کار می کند. او 12 سال است که در یک مزون به کار تولید انبوه لباس مشغول است و برای یکی از برندهای معروف، لباس طراحی کرده و تولید می کند.
تهمینه میلانی: خانم معمار
تهمینه میلانی، کارگردان بنام ایرانی، فارغ التحصیل معماری است و در کنار کارگردانی سینما، به کار معماری داخلی مشغول است. دفتر او در یکی از گرانقیمت ترین خیابان های پایتخت قرار دارد. او و همسرش محمد نیک بین، تهیه کننده، به همراه هم در این شرکت مشغول به کار هستند.
ستاره اسکندری: طراحی لباس
ستاره اسکندری صاحب یک مغازه طراحی لباس در یکی از پاساژهای مشهور تهران است و تا به حال چندین شوی لباس برگزار کرده است. او بیشتر دوست دارد از هنرهای سنتی ایران ایده بگیرد و از پارچه هایی استفاده می کند که رنگ و لعابی اصیل دارد.
نیما شاهرخ شاهی: مهندس ناظر ساختمان
نهیما شاهرخ شاهی پیش از اینکه بازیگر بودنش کشف شود سر ساختمان می رفت و مهندس ناظر بود. او سال ها پیش، در دانشگاه، در رشته مهندسی عمران تحصیل کرده بود و این روزها زمانی که سر پروژه سینمایی نیست او را می توان سر پروژه های ساختمانی پیدا کرد. مهندس شاهرخ شاهی وقتی می خواهد درباره کنکور مهندسی و دانشگاه حرف بزند یاد اولین روز دانشگاهش می افتد که به جای استاد وارد کلاس می شود و در نقش استاد با دانشجوها شروع به صحبت می کند: «داشتم برای بچه ها فیلم بازی می کردم و آنها هم باورشان شده بود که من استادم که ناگهان در باز شد و یک مرد آمد و آرام روبرویم نشست من هم کم نیاوردم و گفتم واقعا خوشحالم که دانشجویانی دارم که در این سن به دانشگاه می آیند و می خواهند درس بخوانند. او را نشان دادم و گفتم مانند این آقا. مرد مسن بلند شد و آمد در گوشم گفت الان متوجه نشدم من استادم یا شما. فهمیدم که او استاد است و گفتم شرمنده استاد، آمدم جایم را به استاد بدهم که کل کلاس ترکید همان روز مرا از دانشگاه اخراج کردندو چند وقتی سر کلاس ننشستم.»
فکرش را بکنید اولین روز دانشگاه اینگونه گذشت و بعد هم چند وقت اخراج اما بعد درس خواندم و مهندس شدم و شروع کردم به بستن قراردادهای خوب. در این میان یک روز برای بازی در فیلم سینمایی مکس انتخاب شدم اما هیچ وقت کار اصلی ام را رها نکردم، به نظر من بازیگری هیچ وقت نباید شغل اول باشد.»
حمید عسگری هم کافه دار است
انگار داشتن رستوران و کافه، شغل دوم و شاید هم شغل اول بیشتر هنرمندان و ورزشکاران شده است. در این میان حمید عسگری خواننده جوان پاپ نیز صاحب کافه ای در شهرکی در غرب تهران است البته خبرها حاکی از آن است که او کافه ای هم در کرج دایر کرده است.
امید روحانی: متخصص بیهوشی
خیلی از بیمارانش زمانی که او را در اتاق عمل می بینند تعجب می کنند و با خودشان می گویند خودش است؟ نه، اشتباه می کنم او نمی تواند پدر متعصب فیلم «دایره زنگی» باشد، همانی که سر پسرش داد می کشید و نمی گذاشت دخترش تنهایی به کوه برود اما وقتی آنها دقیق تر می شوند باورشان می شود که کسی بالای سرشان ایستاده و از او می خواهد خودش را برای یک جراحی موفق آماده کند، کسی نیست جز امید روحانی، بازیگری خوش ذوق که سال ها پیش وارد عرصه بازیگری در صحنه تئاتر و سینما شد و به خوبی هم جای خود را در این حیطه باز کرد اما قبل از آنکه بازیگر شود یک پزشک شده بود و به عنوان متخصص بیهوشی در اتاق جراحی حضور داشت. امید روحانی از دانشگاه علوم پزشکی تهران مدرک طبابت عمومی خود را گرفته است و از دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی مدرک تخصصی بیهوشی را اخذ کرده است.
نگار جواهریان: مترجم و روزنامه نگار
نگار جواهریان، بازیگر جوان و با استعداد این روزهای سینمای ایران، سابقه روزنامه نگاری هم دارد. او مدتی در مجله ای درباره تحلیل بازیگری مطلب می نوشته است. دختر «طلا و مس» مترجمی هم می کند. نمایشنامه «خیانت» و «تینوش نظم جو» را نشر نی در قالب مجموعه دور تا دور دنیا به ترجمه او منتشر کرده است.
پوریا پورسرخ: دکترای فیزیولوژی گیاهی
پوریا پورسرخ، بازیگر سینما و تلویزیون دکترای فیزیولوژی گیاهی دارد و در کنار بازیگری به کار طراحی فضای سبز و ترجمه مقاله برای مجله های علمی هم مشغول است.