سلام بازدید کننده عزیز**** ه**** امیدوارم لحظات خوبی را دراین وبلاگ سپری کنید **** جهت بهتر شدن وبلاگ نظرات، پیشنهادات و انتقادات خود را در قسمت نظرات وبلاگ ثبت نمایید **** لطفاً در قسمت نظر سنجی وبلاگ یا درقسمت نظرات ما را در جهت بهتر شدن وبلاگ یاری نمایید **** با تشکر **** شما می توانید در هر پستی که ازش استفاده می کنید نظر هم بدهیداز لطف شما ممنون **** برای همه شما دوستان عزیز از خداوند منان آرزوی سلامتی و تندرستی را دارم.... *مدیر وبلاگ مرتضی زمانی***وبلاگی برتر در مشکین دشت کرج
تصاویر زیباسازی نایت اسکین
وبلاگافکت نوار وضعیت

کد متحرک کردن عنوان وب

دریافت کد حرکت متن چت روم

قالب

قیصر
سفارش تبلیغ
داغ کن - کلوب دات کام

با خودمان چه کرده ایم !!!

دیروز عکسی در یکی از سایتها دیدم که سبب شد ساعتها به فکر فرو بروم . به فکر اینکه واقعا ما با خودمان چه کرده ایم که عقوبت کارمان اینچنین باشد . ملتی که داعیه فرهنگ و فرهنگ مداری و اسطوره و اسطوره سازی دارد و شاید دولتمردانی که دغدغه های مهم تری بجز آبادانی این مرز و بوم و عزت بخشی به تاریخ و فرهنگ این مملکت دارند که نتیجه اش می شود چیزی که می بینید ….

pooria vali

آرامگاه پوریای ولی پهلوان نامی ایرانی در چه وضعیتی و آخرین آدامس الکس فرگوسن در چه وضعیتی !!! واقعا جز تاسف چیزی نمیتوان گفت . هرچند بسیاری از دوستان معتقدند پوریای ولی با نام اصلی محمود قتالی خوارزمی آرامگاه اصلیش در شهر خوارزم ترکمنستان واقع شده و این تصاویر منسوب به پوریای ولی است اما حتی اگر این تصویر واقعیت نداشته باشد تصاویر دیگری هست که جایگزین این تصویر باشد . مگر مزار غلامرضا تختی وضعیت بهتری دارد !!!

برای ما که ادعای اسلام و فرهنگ و اسطوره و منش و پهلوانی و هزاران هزار ادعای دیگر داریم و غرب را بی ارزش و فاقد محتوا و بدون تمدن و فرهنگ میخوانیم همین بس که بنشینیم و ببینیم چطور آدامس یک اسطوره غربی تقدیس و تکریم می شود اما ما در برگزاری یک مراسم ساده تقدیر ، یک مراسم تدفین بزرگ ، یک بزرگداشت و …  برای اسطوره هایمان عاجزیم . بواقع چیزی بیشتر از تاسف باقی نمی ماند .






تاریخ : دوشنبه 93/3/5 | 2:57 عصر | نویسنده : مرتضی زمانی | نظرات ()
داغ کن - کلوب دات کام

هندوانه,تابستان,گرما,میوه

بهترین زمان خوردن هندوانه

یک متخصص طب سنتی با اشاره به خواص هندوانه گفت: هندوانه میوه‌‌ای است که میزان بالایی سدیم و پتاسیم دارد به همین دلیل از بدن در برابر بیماری‌های مختلفی مانند آسم،سکته قلبی و برخی سرطانها مانند سرطان روده و پروستات محافظت می‌کند.


به گزارش پایگاه اطلاع رسانی شبکه خبر، علی حسینی گفت: هندوانه میوه ای است که مزاج سرد و تر دارد و رنگ آن در ویتامینش تأثیری ندارد به همین دلیل، مهم این است که هندوانه کاملاً رسیده و شیرین باشد.
وی گفت:هندوانه منبع بسیار خوبی از ویتامین C و A است و نسبت به سایر میوه ها و سبزی ها، مقدار بیشتری بتاکاروتن دارد.

این متخصص طب سنتی افزود: هندوانه میوه ای است که حاوی میزان بالایی از سدیم و پتاسیم است به همین دلیل از بدن در برابر بیماری های مختلفی مانند آسم و برخی سرطانها مانند سرطان روده و پروستات محافظت می کند.
حسینی گفت: هندوانه دارای آنتی اکسیدانی به نام لیکوپن است که رادیکال های آزاد و مضر را از بین می برد به همین دلیل از وقوع سکته قلبی جلوگیری می کند و به کاهش خطر سرطان پروستات هم کمک می کند.
وی ادامه داد: هندوانه باعث رقیق شدن خون می شود و مصرف آن، برای افرادی که خون غلیظ دارند مناسب است.همچنین چون برای تعدیل مزاج مناسب است افرادی که صفرا در معده و کبدشان زیاد تولید می شود بیشتر از این میوه مصرف کنند.
این متخصص طب سنتی گفت: مصرف هندوانه برای افرادی که دارای بدنی لاغر، خشک و گرم هستند بهتر است چون جلوی ضعف آنها را می گیرد.
حسینی، بهترین زمان خوردن هندوانه را بین دو وعده غذایی دانست و گفت: مصرف هندوانه بلافاصله بعد از خوردن غذا باعث اختلال هضم می شود و در حالت ناشتا مخصوصاً در هوای گرم یا در هنگام تشنگی، مضر است.
وی ادامه داد: در عین حال خوردن هندوانه برای افراد سردمزاج یا کسانی که معده سرد دارند مضر است و در طولانی مدت باعث ضعیف شدن عملکرد هضم و درد مفاصل می شود بنابراین بهتر است این افراد به همراه هندوانه، عسل و قند مصرف کنند.
این متخصص طب سنتی با اشاره به منع مصرف هندوانه در افرادی که مشکل طحال دارندگفت: علائم مشکل طحال بعد از خوردن هندوانه، احساس درد یا نفخ در محل چپ شکم و ایجاد تیرگی در رنگ بدن یا سفیدی چشمان است.
حسینی افزود: مصرف هندوانه در افرادی که آلرژی یا حساسیت فصلی یا غذایی دارند ممنوع است.






تاریخ : چهارشنبه 93/2/24 | 12:48 عصر | نویسنده : مرتضی زمانی | نظرات ()
داغ کن - کلوب دات کام

نتیجه وقت نشناس بودن ! (داستان جالب )

در مراسم تودیع پدر پابلو، کشیشی که 30 سال در کلیسای شهر کوچکی خدمت کرده و بازنشسته شده بود، از یکی‌ از سیاستمداران اهل محل برای سخنرانی دعوت شده بود.


در روز موعود، مهمان سیاستمدار تاخیر داشت و بنابرین کشیش تصمیم گرفت کمی‌ برای مستمعین صحبت کند.

پشت میکروفن قرار گرفته و گفت:
30 سال قبل وارد این شهر شدم.
انگار همین دیروز بود.
راستش را بخواهید، اولین کسی‌ که برای اعتراف وارد کلیسا شد، مرا به وحشت انداخت.

به دزدی هایش، باج گیری، رشوه خواری، هوس رانی‌، زنا با محارم و هر گناه دیگری که تصور کنید اعتراف کرد.

آن روز فکر کردم که جناب اسقف اعظم مرا به بدترین نقطه زمین فرستاده است ولی‌ با گذشت زمان و آشنایی با بقیه اهل محل دریافتم که در اشتباه بوده‌ام و این شهر مردمی نیک دارد.

در این لحظه سیاستمدار وارد کلیسا شده و از او خواستند که پشت میکروفن قرار گیرد.

در ابتدا از اینکه تاخیر داشت عذر خواهی‌ کرد و سپس گفت که به یاد دارد که زمانیکه پدر پابلو وارد شهر شد، من اولین کسی‌ بود که برای اعتراف مراجعه کردم.






تاریخ : چهارشنبه 93/2/24 | 12:32 عصر | نویسنده : مرتضی زمانی | نظرات ()
داغ کن - کلوب دات کام

ماجرای فوق‌العاده ترسناک(فقط باجنبه ها بخونن)

یک شب موقع برگشتن از ده پدری، جای اینکه از جاده اصلی بیام
یاد بابام افتادم که می‌گفت: جاده قدیمی با صفا تره و از وسط جنگل رد میشه! ....
من احمق حرف بابام رو باور کردم و پیچیدم تو خاکی. 20کیلومتر از جاده دور شده بودم که یهو ماشینم خاموش شد و هرکاری کردم روشن نمیشد.
وسط جنگل، داره شب میشه، نم بارون هم گرفت.

اومدم بیرون یکمی با موتور ور رفتم دیدم نه میبینم، نه از موتور ماشین سر در میارم!!

راه افتادم تو دل جنگل، راست جاده خاکی رو گرفتم و مسیرم رو ادامه دادم. دیگه بارون حسابی تند شده بود.

با یه صدایی برگشتم، دیدم یه ماشین خیلی آرام وبی صدا بغل دستم وایساد.من هم بی معطلی پریدم توش.

اینقدر خیس شده بودم که به فکر اینکه توی ماشینو نیگا کنم هم نبودم.

وقتی روی صندلی عقب جا گرفتم، سرم رو آوردم بالا واسه تشکر دیدم هیشکی پشت فرمون و صندلی جلو نیست!!خیلی ترسیدم!

داشتم به خودم میومدم که ماشین یهو همونطور بی صدا راه افتاد.هنوز خودم رو جفت و جور نکرده بودم که تو یه نور رعدو برق دیدم یه پیچ جلومونه!تمام تنم یخ کرده بود.

نمیتونستم حتی جیغ بکشم، ماشین هم همینطور داشت میرفت طرف دره.تو لحظه‌های آخر خودم رو به خدا اینقدر نزدیک دیدم که بابا بزرگ خدا بیامرزم اومد جلو چشمم.

تو لحظه‌های آخر، یه دست از بیرون پنجره، اومد تو و فرمون رو چرخوند به سمت جاده نفهمیدم چه مدت گذشت تا به خودم اومدم.

ولی هر دفعه که ماشین به سمت دره یا کوه میرفت، یه دست میومد و فرمون رو میپیچوند.

از دور یه نوری رو دیدم و حتی یک ثانیه هم تردید به خودم راه ندادم.در رو باز کردم و خودم رو انداختم بیرون.

اینقدر تند میدویدم که هوا کم آورده بودم.دویدم به سمت آبادی که نور ازش میومد رفتم توی قهوه خونه و ولو شدم رو زمین

بعد از اینکه به هوش اومدم جریان رو تعریف کردم، وقتی تموم شد، تا چند ثانیه همه ساکت بودند

یهو در قهوه خونه باز شد و دو نفر خیس اومدن تو، یکیشون داد زد:



ممد نیگا! این همون احمقیه که وقتی ما داشتیم ماشینو هل میدادیمسوار شده بود!!!؟

خوب دیگه این داستان هم تموم شد لایک کن بعد مرخصی
تف تو مرام هرکی تا اینجا خونده و لایک نکنه





تاریخ : چهارشنبه 93/2/24 | 12:31 عصر | نویسنده : مرتضی زمانی | نظرات ()
داغ کن - کلوب دات کام

این زن ایرانی جان 7 آمریکایی را نجات داد +عکس
===========================================
با پسندیدن و داغ کردن،این مطلب را برای دوستان خود به اشتراک بذارید
===========================================
ساناز نظامی برای تحصیل در رشته مهندسی در دانشگاه فن آوری میشیگان رفته بود اما تنها چند هفته بعد از آن در یک منطقه دور افتاده از آمریکا، بر اثر ضرب و شتم شوهرش دچار مرگ مغزی شد.

خانواده وی توانستند به لطف کارکنان بیمارستان عمومی میشیگان آخرین لحظات وداع با دختر خود را از اینترنت تماشا کنند.

یک پرستار زن در بیمارستان میشیگان پیشانی ساناز را در آخرین لحظه زندگی اش در حالی بوسید که خانواده او در فاصله ای دورتر از 9700 کیلومتر آخرین لحظات وداع با دخترشان را از طریق لپ تاپ تماشا می کردند و می گریستند.

ساناز نظامی زن پرجنب و جوش 27 ساله ای بود که می توانست به سه زبان فارسی ، انگلیسی و فرانسه صحبت کند. وی از طریق اینترنت با یک ایرانی به نام نیما نصیری ساکن کالیفرنیا آشنا شده و پس از ازدواج در ترکیه به آمریکا می آید.
این دختر ایرانی روز 8 دسامبر به دلیل ضرب و شتم شدید توسط همسرش به بیمارستان عمومی میشیگان منتقل شد و روز 9 دسامبر به علت ضربه مغزی درگذشت.

از آنجائیکه خانواده ساناز نظامی امکان تهیه ویزا و مسافرت به آمریکا را نداشتند با همکاری کارکنان بیمارستان از طریق ارتباط اینترنتی با وی وداع کردند و به صورت آنلاین شاهد مرگ دخترشان بودند. آنان رضایت دادند که اعضاب بدن وی برای نجات جان بیماران دیگر اهدا شود.

بدین ترتیب ارگان های حیاتی بدن ساناز ( قلب، ریه ها، کلیه ها، کبد، لوزالمعده و روده کوچک) جان 7 نفر را در آمریکا نجات داده است.

پیکر ساناز نظامی 18 دسامبر با حضور کارکنان و پرستاران بیمارستان، به خاک سپرده شد.





تاریخ : چهارشنبه 93/2/24 | 12:29 عصر | نویسنده : مرتضی زمانی | نظرات ()
داغ کن - کلوب دات کام

این داستان زیبا را بخوانید و در صورت تمایل آن را برای دوستان خود داغ کنید

می تونم به همسر شما نگاه کنم و لذت ببرم ؟

جوان خیلی آرام و متین به مرد نزدیک شد و با لحنی مؤدبانه گفت :
« ببخشید آقا! من میتونم یه کم به خانوم شما نگاه کنم ولذت ببرم ؟ »

مرد که اصلا توقع چنین حرفی را نداشت و حسابی جا خورده بود ، مثل آتشفشان از جا در رفت و میان بازار و جمعیت ، یقه ی جوان را گرفت و عصبانی ، طورری که رگ گردنش بیرون زده بود ، او را به دیوار کوفت و فریاد زد : « مرتیکه عوضی ، مگه خودت ناموس نداری... خجالت نمی کشی؟»

جوان اما ؛ خیلی آرام ، بدون اینکه از رفتار و فحش های مرد عصبی شود و واکنش نشان دهد، همانطور مؤدبانه و متین ادامه داد: « خیلی عذر میخوام، فکر نمیکردم این همه عصبی و غیرتی بشین ، دیدم به خاطر وضع ظاهر خانومتون دارن بدون اجازه نگاه میکنن و لذت می برن ، من گفتم حداقل از شما اجازه بگیرم که نامردی نکرده باشم...

حالا هم یقمو ول کنین ، از خیرش گذشتم !»
مرد خشکش زد... همانطور که یقه ی جوان را گرفته بود ،
آب دهانش را قورت داد و زیر چشمی زنش را برانداز کرد .....






تاریخ : چهارشنبه 93/2/24 | 12:19 عصر | نویسنده : مرتضی زمانی | نظرات ()
داغ کن - کلوب دات کام

شیوه جالب وام گرفتن یک ایرانی در نیویورک!
=====================================
همین چند هفته پیش بود که یک ایرانی داخل بانک در منهتن نیویورک شد و یک بلیط از دستگاه گرفت.

به گزارش «پرشین خودرو»، وقتی شمارش از بلندگو اعلام شد بلند شد و پیش کارشناس بانک رفت و گفت که برای مدت دو هفته قصد سفر تجاری به اروپا را داره و به همین دلیل نیاز به یک وام فوری بمبلغ 5000 دلار داره.

کارشناس نگاهی به تیپ و لباس موجه مرد کرد و گفت که برای اعطای وام نیاز به قدری وثیقه و گارانتی داره.. و مرد هم سریع دستش را کرد توی جیبش و کلید ماشین فراری جدیدش را که دقیقا جلوی در بانک پارک کرده بود را به کارشناس داد و رئیس بانک هم پس از تطابق مشخصات مالک خودرو بالاخره با وام آقا موافقت کرد آنهم فقط برای دو هفته.

کارمند بانک هم سریع کلید ماشین گرانقیمت را گرفت و ماشین به پارکینگ بانک در طبقه پائین انتقال داد.
خلاصه مرد بعد از دو هفته همانطور که قرار بود برگشت 5000 دلار + 15?86دلار کارمزد وام رو پرداخت کرد.

کارشناس رو به مرد کرد و از قول رئیس بانک گفت: از اینکه بانک ما رو انتخاب کردید متشکریم و گفت ما چک کردیم و معلوم شد که شما یک مولتی میلیونر هستید ولی فقط من یک سوال برام باقی مانده که با این همه ثروت چرا به خودتون زحمت دادین که 5000 دلار از ما وام گرفتید؟

ایرونی یه نگاهی به کارشناس بیچاره کرد و گفت: تو فقط به من بگو کجای نیویورک میتونم ماشین 250?000 دلاری رو برای 2 هفته با اطمینان خاطر و با فقط 15?86 دلار پارک کنم؟!






تاریخ : چهارشنبه 93/2/24 | 11:33 صبح | نویسنده : مرتضی زمانی | نظرات ()
داغ کن - کلوب دات کام
1  






تاریخ : سه شنبه 93/2/2 | 6:19 عصر | نویسنده : مرتضی زمانی | نظرات ()
داغ کن - کلوب دات کام

در یوسف آباد تهران، خانواده ای بود که مرد خانواده، کارمند اداره بود، و همسرش رعایت حجاب و شئون اسلامی را نمی کرد. روزی طبق معمول، مرد به اداره می رود و زن نیز پس از دادن صبحانة بچه ها به قصد خرید گوشت، از خانه بیرون می رود.

پس از گذشت چند ساعت، بچه ها از بازی خسته شده و شروع به گریه می کنند و تا آمدن مرد به خانه، ناآرامی بچه ها طول می کشد. مرد خانه، سراغ همسر خود را از بچه ها می گیرد و بچه ها می گویند که مادر برای خرید گوشت از خانه بیرون رفته و هنوز برنگشته، مرد سراغ قصاب محله می رود و پرس و جو می کند؛ ولی قصاب اظهار بی اطلاعی می کند.

آن مرد پس از تلفن به اقوام و آشنایان سراغ پاسگاه نیروی انتظامی می رود و جریان را تعریف می کند. مأموران پس از تحقیقات اولیه، سراغ قصاب رفته و از وی پرسش می کنند اما قصاب با قاطعیت تمام، اظهار بی اطلاعی کرد.

مأمورین به تفحص در مغازه پرداختند. سپس به زیرزمین که گوسفندان را پس از ذبح به آن جا می بردند، رفتند.

هنگام خارج شدن، مأمورین مقداری مو می یابند که موها، موی گوسفند نیست و قصاب برای بازجویی بیشتر به پاسگاه بردند.

سرانجام با پیگیری های دقیق، قصاب به جنایت خود اعتراف کرد که:

این زن، همسایة ما بود ولی رعایت پاکدامنی را نمی کرد و سر و سینه خود را نمی پوشاند. و از جمال خوبی هم برخوردار بود. آن روز که به مغازه آمد به گونه ای به خودش رسیده بود که نفس اماره مرا وادار کرد کامی از آن زن بگیرم. او را برای دیدن گوشت بهتر به داخل مغازه دعوت کردم و به او گفتم گوشت خوب و مورد پسند شما، پشت یخچال است. وقتی پشت یخچال رفت او را به زیرزمین کشاندم و با کاردی که در دست داشتم او را تهدید کردم و از او خواستم تن به زنا بدهد، بیچاره می لرزید، اما چاره ای نداشت.

در پایان که از او کامی گرفتم. افکار شیطانی مرا واداشت برای آن که کسی از ماجرا باخبر نشود، او را بکشم اما باز افکار شیطانی مرا رها نکرد و گوشت زن را جدا کرده، همراه گوشت گوسفندان چرخ کردم و فروختم و استخوانها را نیز در فلان منطقه خاک کردم.

این داستان از بدحجابی زن سرچشمه گرفت. شاید هیچگاه آن زن فکر نمی کرد که بدحجابی می تواند پایانی چنین تلخ و پرگناه داشته باشد و به تجاوز، قتل، یتیم شدن فرزندان و سرگردانی همسرش بینجامد و نیز چنین عواقبی برای قابل خود در پی داشته باشد.






تاریخ : دوشنبه 93/1/25 | 12:31 عصر | نویسنده : مرتضی زمانی | نظرات ()
داغ کن - کلوب دات کام

پ 

پیغام گیر سازمان آمار

به پیغام گیر ِ سازمان آمار خوش آمدید :

جهت درخواست یارانه کمتر عدد 1

جهت تشکر از سازمان آمار عدد 2

جهت ارسال یارانه خود به مردم فلسطین عدد 3

و برای خروج عدد 0 را فشار دهید

.

.

.

دعای آغاز هدف مندی یارانه ها

یامخرج النرخ والبازار
یا مدبرالزور والفشار
یا مسبب الجبر و الاجبار
حول الفشارنا الی احسن الفشار …
آغاز تحول اقتصادی مبارک باد

.

.

.

 

پرداخت یارانه ها در رشت به علت پیدا نکردن سرپرست خانوار لغو گردید

دعاهای بنزینی:

1-الهی بنزین بگیری.
2- التماس بنزین.
3-دست به هر چی میزنی بنزین بشه .
-4بنزین به قبرت بباره.
5- خدا بنزینت بده ،یک لیتر در دنیا صد لیتر در آخرت

ضرب المثل بنزینی:
1-بنزین دیدی ندیدی
2-بنزین زرد برادر گریسه
3-با بنزین بنزین گفتن ماشین روشن نمیشه
4-به اندازه بنزینت گاز بده
5-بنزین همسایه اورانیومه
6-بنزین حقه
7-از این حرفا بوی بنزین میاد .

یا مقلب القلوب و الابزار
یا مدبر الشام و النهار
یا محول الکار و البیکار
حول حالنا الی احسن الکار

تحول بزرگ اقتصادی بر همگان مبارک

خوش به سعادت بنزین که آزاد شد .

کاشکی 8 سال خاتمی مثل یوسف گندم انبار میکردیم

تو 8 سال احمدی نژاد یا گندما رو می فروختیم یا مصرف میکردیم

اطلاعیه شیطان:

تا میتوانید گناه کنید به علت مبلغ بالای قبض، گاز جهنم قطع شده از آتش خبری نیست

پس از اجرای طرح هدف مند کردن یارانه ها،

یارانه نماز جماعت هم برداشته شد.

از این پس خود نمازگزار باید حمد و سوره را بخواند

شعری کوتاه بعد از بازگشتی بلند:

باید که کمی باز تحمل بکنیم
در عرصه‌ی اقتصاد خود گل بکنیم!
گور پدر تورم و این حرفا
ای دوست بیا تا که تحول بکنیم

با طرح تحول شدم از غم آزاد
یارانه برو خدا به همراهت باد
حالا باید به داد یاران برسیم
لبنان و عراق و طفلکی دولت چاد

چون طرح تحولات انجام شده
یارانه پریده بچه بی‌شام شده
با نان و برنج و روغن مثقالی
صد شکر که لااقل خوش اندام شده

ای دولت مهر طرح تو شیرین است
این کار بزرگ قابل تحسین است!
هرچند که قند و اوره‌ام بالا هست
خوشحالم از اینکه دهکم پایین است

از همت او حذف شده یارانه
آزاد شده نرخ زمین و خانه
ایضا شده آزاد اخیراً حتی
انجام مذاکرات با بیگانه

هر کی نظر نده یارانه محبت هاشو قطع میکنم

 






تاریخ : پنج شنبه 93/1/21 | 3:24 عصر | نویسنده : مرتضی زمانی | نظرات ()
.: Weblog Themes By BlackSkin :.